تقابل روایتها در بحران آب ایران: تغییر اقلیم یا سوءمدیریت در حکمرانی آب؟
بحران آب در ایران امروز فقط یک مسئله فنی یا طبیعی نیست، بلکه به میدان «منازعه روایتها» تبدیل شده است؛ منازعهای میان کسانی که ریشه اصلی بحران آب را در «تغییر اقلیم» و کمبارشیهای بیسابقه میبینند و آنهایی که معتقدند «سوءمدیریت و حکمرانی غلط آب» عامل اصلی فروپاشی تراز آبی کشور است. در روزهایی که خبرهایی از احتمال جیرهبندی گسترده آب، تخلیه اضطراری تهران و خشکشدن دهها سد منتشر میشود، فهم این تقابل روایتی برای سیاستگذاری و امنیت آبی ایران حیاتی است. این گزارش در مرکز بینش آب ایران تلاش میکند با تکیه بر تازهترین اخبار آب و تحلیل حکمرانی آب، نشان دهد که چگونه ترکیب تغییر اقلیم و سوءمدیریت، بحران آب و امنیت آبی کشور را به مرز «ورشکستگی آبی» رسانده است.
گزارههای کلیدی گزارش:
- در روایت اقلیمی، بحران آب ایران ناشی از افزایش میانگین دما، کاهش بارش و تداوم خشکسالیهای پیدرپی معرفی میشود؛ دادههای رسمی از افزایش حدود ۲ درجهای دما و کاهش ۵۰ میلیمتر بارش در ۵۰ سال گذشته خبر میدهند.
- روایت سوءمدیریت، بحران آب را محصول دههها سیاستگذاری نادرست در مدیریت منابع آب، سدسازیهای بیرویه، کشاورزی آببر و چاههای غیرمجاز میداند؛ گزارشی بر پایه رویترز تأکید میکند «دههها سوءمدیریت» در کنار خشکسالی، منابع آب کشور را تحلیل برده است.
- ارقام جدید نشان میدهد ذخایر سدهای تهران ۴۳ درصد نسبت به سال گذشته کاهش یافته و ۱۹ سد بزرگ کشور عملاً خشک شدهاند؛ در مشهد نیز ذخایر آبی به کمتر از ۳ درصد رسیده است.
- در سطح رسمی، همزمان دو زبان متفاوت دیده میشود: از یکسو هشدارهای اقلیمی و تصویب «برنامه ملی مدیریت تغییر اقلیم» و از سوی دیگر تأکید بر لزوم اصلاح الگوی کشت و مصارف کشاورزی بهعنوان مصرفکننده ۹۰ درصد آب کشور.
- جمعبندی تحلیلی این گزارش آن است که تغییر اقلیم نقش «شتابدهنده بحران» را دارد، اما «ساختار بحران» را حکمرانی آب و الگوی توسعه شکل داده است؛ بدون اصلاح جدی حکمرانی آب، تکیه صرف بر روایت اقلیمی عملاً امنیت آبی ایران را به خطر میاندازد.
۱. ریشههای اقلیمی بحران آب ایران؛ دادهها چه میگویند؟
در سالهای اخیر بخشی از گفتمان رسمی و کارشناسی، بحران آب را در چارچوب «تغییر اقلیم» و «خشکسالیهای اقلیممحور» تبیین میکند. رئیس مرکز هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیط زیست در گفتوگو با ایسنا تأکید میکند که ایران بهطور جدی تحت تأثیر پیامدهای تغییر اقلیم قرار گرفته است و «میانگین دمای کشور در ۵۰ سال گذشته تقریبا ۲ درجه سانتیگراد و بارش باران حدود ۵۰ میلیمتر کاهش یافته است» (منبع: ایسنا). این آمار در چارچوب حکمرانی آب، معنای مشخصی دارد: افزایش تبخیر، کاهش تغذیه آبخوانها و سختتر شدن تأمین آب برای کشاورزی، شرب و صنعت.
در همین چارچوب، گزارشهای متعدد از سال آبی بسیار خشک، کاهش بیسابقه بارشهای پاییزی و تداوم شش ساله خشکسالی در کشور منتشر شده است. گزارش فرارو به نقل از رویترز مینویسد که «میزان بارندگی سال گذشته ۴۰ درصد کمتر از میانگین ۵۷ ساله کشور بوده است» و پیشبینیها از تداوم خشکسالی تا پایان دسامبر خبر میدهند. این تغییرات اقلیمی مستقیم بر مدیریت منابع آب اثر میگذارند؛ زیرا حتی در صورت مدیریت بهینه، کاهش ۴۰ درصدی بارش در مقیاس ملی، فشار عظیمی بر سدها، سفرههای زیرزمینی و شبکه تأمین آب شهرها وارد میکند.
از منظر حکمرانی آب، روایت اقلیمی دو کارکرد دارد: نخست، هشدار درباره نیاز به «سازگاری اقلیمی» و برنامهریزی بلندمدت؛ دوم، جذب تسهیلات و همکاریهای بینالمللی در حوزه کاهش انتشار و سازگاری. در همین راستا، «برنامه ملی مدیریت تغییر اقلیم» با محوریت سازمان حفاظت محیط زیست و همکاری وزارتخانههای نفت، نیرو، صمت، راه و … تصویب شده است تا اقتصاد سبز، صنعت کمکربن و سازگاری با پیامدهای تغییر اقلیم در سطح سیاستگذاری ملی تقویت شود.
۲. ریشههای مدیریتی و حکمرانی ناکارآمد آب؛ وقتی سیاستگذاری زیر سوال میرود
در سوی دیگر منازعه، روایت «سوءمدیریت» قرار دارد که سهم اصلی بحران آب را متوجه حکمرانی آب، ساختار نهادی و سیاستهای توسعهای میداند. در این روایت، تغییر اقلیم یک عامل تشدیدکننده است اما نه عامل اصلی. گزارش فرارو بر پایه خبر رویترز صراحتاً مینویسد که بحران آب کنونی ایران «فقط نتیجه کمبود بارندگی نیست» بلکه «دههها سوءمدیریت، از جمله سدسازیهای بیرویه، حفر چاههای غیرقانونی و کشاورزی غیربهینه منابع آبی کشور را تحلیل برده است».
همزمان، در سطح داخلی نیز مدیران شهری به شکاف بین برنامهریزی و واقعیت میدان اشاره میکنند. مهدی پیرهادی، رئیس کمیسیون سلامت، محیط زیست و خدمات شهری شورای شهر تهران، با تأکید بر اینکه «امسال یکی از سختترین سالهای آبی است که طی ۶۰ سال گذشته شاهد آن هستیم» میگوید: «باید در سالهای گذشته تدابیر بهتری برای ورود به این بحران توسط سیاستگذاران اندیشیده میشد» و با اشاره به اینکه ۹۰ درصد آب در بخش کشاورزی مصرف میشود، بر ضرورت اصلاح الگوی کشت و آبیاری تأکید میکند (خبرگزاری مهر). این اظهارات عملاً روایت سوءمدیریت را تأیید میکند: مسئله فقط کمبارشی نیست، بلکه نحوه مصرف و مدیریت منابع محدود آب است.
کاوه مدنی، مدیر مؤسسه آب، محیط زیست و سلامت دانشگاه ملل متحد، ایران را «ورشکسته آبی» توصیف کرده و تأکید میکند که ترکیبی از «مدیریت بد، نبود دوراندیشی و اعتماد بیش از حد به فناوری» سبب شده است تصور غلطی از فراوانی آب شکل بگیرد.
گزارشهای بینالمللی نیز همین جهتگیری را تقویت میکنند (مانند گزارش الجزیره). این نوع تحلیلها، حکمرانی آب و سیاستهای توسعهای را در مرکز توجه قرار میدهند.
۳. شاخصها و اعداد؛ بحران آب در تلاقی تغییر اقلیم و سوءمدیریت
برای فهم منصفانه تقابل روایتها، باید به اعداد نگاه کرد. طبق گزارشها بر پایه دادههای رسمی، «سطح آب سدهای تهران ۴۳ درصد نسبت به سال گذشته کاهش یافته» و سد امیرکبیر تنها «۱۴ میلیون متر مکعب، معادل ۸ درصد ظرفیت خود» را در اختیار دارد. مجموع ذخایر سدهای تهران که زمانی نزدیک به ۵۰۰ میلیون متر مکعب بود، اکنون حدود ۲۵۰ میلیون متر مکعب است و در صورت تداوم الگوی مصرف، «ممکن است تا دو هفته دیگر کاملاً خشک شود». در سطح ملی نیز ۱۹ سد بزرگ – حدود ۱۰ درصد کل سدهای کشور – عملاً خشک شدهاند و در مشهد ذخایر آبی زیر ۳ درصد گزارش شده است.
این اعداد بدون در نظر گرفتن تغییر اقلیم قابل تبیین نیستند؛ خشکسالی شش ساله، کاهش ۴۰ درصدی بارش و موجهای گرمای بالای ۵۰ درجه سانتیگراد، بار تأمین آب را بهشدت سنگین کردهاند. اما همزمان، ساختار مصرف نیز خلاف تابآوری عمل میکند: بیش از ۹۰ درصد آب کشور در کشاورزی مصرف میشود، در حالی که سهم این بخش در تولید ناخالص داخلی فقط حدود ۱۲ درصد و در اشتغال ۱۴ درصد است. این نسبتها نشان میدهد که سیاست خودکفایی غذایی مبتنی بر تولید داخلی هرچه بیشتر، بدون توجه به محدودیت منابع آب، تابآوری سیستم را در برابر شوکهای اقلیمی کاهش داده است.
در کنار آن، نشتی شبکه، چاههای غیرمجاز و قیمتگذاری نامناسب آب، تصویر سوءمدیریت را تکمیل میکند. گزارشهای رسمی از هدررفت قابلتوجه آب در شبکه توزیع، و گزارشهای رسانهای از صدها هزار حلقه چاه غیرمجاز حکایت دارند؛ مجموعهای که باعث میشود هر میلیمتر کاهش بارش، اثر چندبرابری بر بحران آب و امنیت آبی داشته باشد. در چنین بستری، تقابل تغییر اقلیم و سوءمدیریت در واقع تقابل دو عامل مکمل است، نه دو عامل رقیب.
۴. اثر تقابل روایتها بر سیاستگذاری و امنیت آبی
روایتها فقط نظریه نیستند؛ روایت غالب، جهتگیری سیاستگذاری را تعیین میکند. اگر روایت غالب، «تغییر اقلیم» باشد، تمرکز حکمرانی آب به سمت راهکارهایی مانند سازگاری اقلیمی، توسعه انرژیهای تجدیدپذیر و جلب منابع بینالمللی برای کاهش انتشار میرود؛ مسیر مهم و ضروری، اما نه کافی. اگر روایت غالب «سوءمدیریت» باشد، محور برنامهها به سمت اصلاح الگوی کشت، توقف سدسازیهای مسئلهدار، کنترل چاههای غیرمجاز و اصلاح قیمتگذاری آب حرکت میکند؛ مسیری که هزینه اجتماعی و سیاسی بالاتری دارد و با مقاومت ذینفعان روبهرو میشود.
در سطح رسمی، نشانههایی از هر دو جهت دیده میشود. از یک سو، تصویب برنامه ملی مدیریت تغییر اقلیم به رهبری سازمان حفاظت محیط زیست و حضور فعال ایران در نشستهای بینالمللی مانند COP، تکیه بر روایت اقلیمی را تقویت میکند. از سوی دیگر، هشدارهای داخلی درباره مصرف ۹۰ درصدی آب در کشاورزی و لزوم اصلاح فوری الگوی کشت، ضعف حکمرانی آب و مدیریت منابع را نشانه میگیرد.
تحلیل اختصاصی تیم Water Insight Hub – مرکز بینش آب ایران
از منظر تحلیلی مرکز بینش آب ایران، تقابل روایتها میان تغییر اقلیم و سوءمدیریت، در واقع انعکاس تقابل دو نوع مسئولیت است: مسئولیت بیرونی و مسئولیت درونی. روایت اقلیمی، بحران آب را بیش از حد به عوامل بیرونی نسبت میدهد؛ عواملی که خارج از کنترل مستقیم حکمرانی آب و مدیریت منابع آب در ایران هستند. روایت سوءمدیریت، در مقابل، بر مسئولیت ساختار داخلی حکمرانی آب، الگوی توسعه و تصمیمات اقتصادی-سیاسی تأکید میکند. برای امنیت آبی، سؤال کلیدی این است که کدام روایت میتواند به اصلاحات مؤثرتر منجر شود؟
بر پایه تجربیات جهانی و دادههای موجود، تحلیل ما این است که تغییر اقلیم نقش «شتابدهنده بحران آب» را دارد، اما «ساختار بحران آب» توسط حکمرانی آب شکل گرفته است. کشورهایی با اقلیم مشابه ایران – از اسپانیا تا اردن و استرالیا – با وجود مواجهه با خشکسالیهای شدید، با تکیه بر اصلاحات عمیق در حکمرانی آب، قیمتگذاری، الگوی کشت و فناوری آب، تابآوری خود را بالا بردهاند. در ایران، در مقابل، توسعه کشاورزی آببر، تأکید بر خودکفایی غذایی بدون توجه به «امنیت آبی»، و سدسازیهای گسترده بدون لحاظ حقابههای محیطزیستی، ظرفیت تطبیق با تغییر اقلیم را تضعیف کرده است.
نکته مهم برای سیاستگذاران این است که انتخاب بین دو روایت، انتخاب بین «بازتاب واقعیت» و «قابلیت اقدام» است. روایت اقلیمی، از نظر علمی درست است؛ ایران واقعاً با افزایش دما، کاهش بارش و تغییر الگوی بارش مواجه است. اما اگر این روایت بهتنهایی غالب شود، ممکن است به «فرار از مسئولیت مدیریتی» منجر شود. روایت سوءمدیریت، در عین حال که گاهی به افراط در سرزنش مدیریت میلغزد، مزیت مهمی دارد: در مرکز آن «امکان اصلاح» قرار دارد. از نگاه مرکز بینش آب ایران، ترکیب هوشمندانه این دو روایت است که میتواند راه را به سمت حکمرانی آب پایدارتر باز کند.
سؤالات متداول (FAQ)
۱. آیا تغییر اقلیم بهتنهایی میتواند بحران آب ایران را توضیح دهد؟
خیر. اگرچه دادههای رسمی نشان میدهد میانگین دمای ایران در ۵۰ سال گذشته حدود ۲ درجه افزایش و میانگین بارش حدود ۵۰ میلیمتر کاهش یافته است، اما این تغییرات بهتنهایی وضعیت فعلی بحران آب و امنیت آبی را توضیح نمیدهند. کشورهایی با شرایط اقلیمی مشابه، با اصلاح حکمرانی آب توانستهاند تابآوری خود را بالا نگه دارند.
۲. مهمترین مصادیق سوءمدیریت در حکمرانی آب ایران چیست؟
سیاست خودکفایی غذایی و توسعه کشاورزی آببر در حوضههای خشک، سدسازیهای گسترده بدون ارزیابی محیطزیستی کافی، حفر صدها هزار حلقه چاه غیرمجاز، و قیمتگذاری پایین و یارانهای آب از مهمترین مصادیق هستند.
۳. چگونه این دو روایت بر سیاستگذاری و اخبار حوزه آب اثر میگذارند؟
روایت غالب، نوع مداخله را تعیین میکند. اگر تغییر اقلیم پررنگ شود، تمرکز بر اقدامات سازگاری و بینالمللی میرود. اگر سوءمدیریت پررنگ شود، فشار برای اصلاح الگوی کشت و مدیریت داخلی افزایش مییابد. ترکیب متوازن این دو روایت میتواند به سیاستگذاری واقعبینانهتر کمک کند.
۴. در عمل، چه ترکیبی از اقدامات میتواند وضعیت را بهبود دهد؟
اجرای برنامه ملی مدیریت تغییر اقلیم، بازنگری جدی در سیاست خودکفایی غذایی، اصلاح قیمتگذاری آب، و توسعه فناوریهای نوین آب (مانند کاهش نشتی و بازچرخانی) باید همزمان انجام شوند.
۵. نقش مرکز بینش آب ایران در این منازعه روایتی چیست؟
مرکز بینش آب ایران با تولید تحلیلهای مبتنی بر داده و بومیسازی تجربیات جهانی، تلاش میکند گفتمان غالب را از دوگانهسازی «آسمان در برابر مدیریت» به سمت راهحلهای ترکیبی و عملی در حکمرانی آب هدایت کند.
[…] برای تحلیل عمیقتر این تضاد مدیریتی، میتوانید مقاله تقابل روایتها در بحران آب ایران؛ تغییر اقلیم یا سوءمد… را مطالعه […]
[…] برای تحلیل عمیقتر این تضاد مدیریتی، میتوانید مقاله تقابل روایتها در بحران آب ایران؛ تغییر اقلیم یا سوءمد… را مطالعه […]
[…] اجرایی گسترده” و “احتیاط علمی”، یادآور تقابل روایتها در بحران آب ایران؛ تغییر اقلیم یا سوءمد… […]