شهرهای سازگار با آب: درسهای هلند، عربستان و استرالیا برای شهرسازی ایران در عصر بحران آب
مقدمه:
تشدید بحران آب، فرونشست زمین، سیلابهای ناگهانی و نابرابری دسترسی به آب شرب، شهرهای ایران را در موقعیتی قرار داده است که بدون بازنگری جدی در مدیریت منابع آب و الگوی شهرسازی، خطر تهدید امنیت آبی و حتی مهاجرتهای گسترده جمعیت شهری کاملاً واقعی است. در این میان، تجربه شهرهای سازگار با آب در کشورهایی مانند هلند، عربستان سعودی و استرالیا نشان میدهد که اگر حکمرانی آب هوشمندانه، مبتنی بر داده و همراه با نوآوری فضایی و معماری باشد، میتوان تهدید را به فرصت تبدیل کرد. این گزارش تحلیلی، با تکیه بر تازهترین اخبار آب و مطالعات بینالمللی، درسهای قابلانتقال به شهرسازی ایران را استخراج و به زبان سیاستگذار، مدیر شهری و برنامهریز توضیح میدهد.
نکات کلیدی:
- هلند با رویکرد «زندگی با آب» و محلههای شناور، الگوی عملی شهرهای سازگار با آب را ارائه کرده و نشان میدهد که چگونه میتوان همزمان تابآوری و کیفیت زندگی شهری را افزایش داد.
- عربستان با اتکای راهبردی به آبشیرینسازی و مشارکت عمومی–خصوصی، در حال ساختن یک مدل جدید امنیت آبی شهری است که برای کل منطقه خاورمیانه درسآموز است.
- استرالیا پس از خشکسالی «هزاره»، سیاستهای سختگیرانه مدیریت منابع آب، شبکههای انتقال منطقهای و آبشیرینکنهای شهری را بهعنوان «بیمه اقلیمی» شهرها به کار گرفته است.
- برای شهرسازی ایران، ترکیب اصلاح الگوی مصرف، بازچرخانی فاضلاب، بازطراحی فضاهای شهری برای سیلاب و نهادینهکردن حکمرانی آب مبتنی بر داده، مسیر اصلی خروج از بحران آب است.
- تجربهها نشان میدهد بدون همراستایی بین اخبار حوزه آب، سیاستگذاری شهری، سرمایهگذاری فناورانه و آموزش عمومی، هیچ مدل شهر سازگار با آب پایدار نمیماند.
شهرهای سازگار با آب در هلند: از «زندگی با آب» تا محلههای شناور
تجربه هلند، نقطه شروع طبیعی بحث شهرهای سازگار با آب است. بر اساس گزارش روزنامه گاردین (The Guardian) درباره پروژه «زندگی با آب» در هلند، «تقریباً یکسوم کشور زیر سطح دریا قرار دارد و حدود ۲۰ درصد آن طی قرنها از دریا بازپسگیری شده است»؛ عددی که بهخوبی عمق وابستگی شهرهای هلند به مدیریت منابع آب را نشان میدهد. این کشور پس از سیل فاجعهبار ۱۹۵۳ و سپس بحران دایکها در ۱۹۹۵، از رویکرد صرفاً دفاعی (دیوار، سد و دایک) به سمت راهبرد «meebewegen» یا «همراه شدن با آب» حرکت کرده است.
برنامه «Room for the River» که در همان گزارش گاردین به آن اشاره شده است، نمونهای از حکمرانی آب سازگار است: در این برنامه، بهجای بالابردن بیپایان سطح دایکها، به رودخانهها اجازه داده میشود در برخی مناطق کنترلشده، سرریز شوند تا فشار بر شهرهای پاییندست کاهش یابد. این رویکرد مستقیماً بر امنیت آبی و ایمنی شهری اثر میگذارد و در عین حال، فضاهای باز و پارکهای سیلابی جدیدی در شهرها خلق میکند؛ چیزی که برای بسیاری از دشتهای سیلابی ایران، بهویژه در حوضههای کرخه، کارون و زایندهرود، قابلتأمل است.
از منظر فضایی و شهرسازی، هلند با ایجاد محلات شناور مانند Schoonschip و ناحیه شناور IJburg در آمستردام، نمونه عینی «محلههای سازگار با آب» را ساخته است. طبق گزارش گاردین (همان منبع)، محله شناور IJburg شامل «۱۵۸ واحد مسکونی شناور در مساحتی بیش از ۱۰ هزار مترمربع» است و محله Schoonschip نیز «۳۰ خانه شناور مجهز به ۵۱۶ پنل خورشیدی و ۳۰ پمپ حرارتی» دارد. این اعداد نشان میدهد که ترکیب انرژی تجدیدپذیر، معماری شناور و زیرساخت هوشمند میتواند همزمان مسئله مسکن و بحران آب را هدف بگیرد.
برای شهرسازی ایران، چند درس کلیدی از هلند قابلانتقال است:
- طراحی محلهها و کاربریهای شهری بر مبنای «پذیرش سیلاب» و نه فقط «دفع سیلاب».
- توسعه پروژههای پایلوت محلات نیمهشناور در حاشیه مخازن سدها و رودخانهها، بهویژه در شهرهایی که با فرونشست ناشی از برداشت بیرویه آب زیرزمینی مواجهاند.
- یکپارچهکردن سامانههای سنجش لحظهای سطح آب، بارش و فشار شبکه در چارچوب حکمرانی آب شهری و انتشار این دادهها در قالب شفاف در اخبار آب و سامانههای باز داده.
عربستان سعودی و امنیت آبی شهری: آبشیرینسازی، PPP و شهرهای جدید در دل صحرا
در منطقهای که ایران در آن قرار دارد، شاید هیچ تجربهای به اندازه عربستان سعودی در بازطراحی امنیت آبی شهری رادیکال نباشد. بر اساس یادداشت تحلیلی Arab News درباره تحول بخش آب عربستان، «استراتژی ملی آب ۲۰۳۰» این کشور هدفگذاری کرده است که «تا سال ۲۰۳۰، روزانه تا ۱۰ میلیون مترمکعب فاضلاب تصفیه و ۷۰ درصد آن بازاستفاده شود». این اهداف، اگرچه بلندپروازانه است، اما جهتگیری روشن مدیریت منابع آب به سمت اقتصاد چرخشی و کاهش وابستگی به منابع محدود زیرزمینی را نشان میدهد.
در همان گزارش Arab News، به نقش شرکت Saudi Water Partnership Company (SWPC) اشاره میشود که «در نقشه راه ۲۰۲۴–۲۰۳۰، بیش از ۳۰ پروژه به ارزش بیش از ۶۰ میلیارد ریال سعودی (حدود ۱۶ میلیارد دلار) را تحت ساختار مشارکت عمومی–خصوصی (PPP) برنامهریزی کرده است». این رقم، نشاندهنده استفاده آگاهانه از سرمایه بخش خصوصی برای توسعه زیرساختهای حیاتی آبشیرینکنی و تصفیهخانههای شهری است؛ مدلی که برای تأمین مالی پروژههای آب در شهرهای ایران ـ در شرایط محدودیت بودجه عمومی ـ مشابهتهای بسیاری با نیاز ما دارد.
از منظر شهرسازی، پروژههایی مثل شهر نئوم و دیگر شهرهای ساحلی عربستان، بر پایه اتصال مستقیم شهر به زیرساختهای آبشیرینکن و سیستمهای بازچرخانی طراحی شدهاند. پیام مهم برای ایران این است که در شهرهای ساحلی جنوبی (چابهار، بندرعباس، بوشهر، بندر امام و …)، برنامهریزی شهری باید از ابتدا با سناریوی بحران آب و اتکای ترکیبی به آبشیرینکن، بازچرخانی و کنترل تقاضا صورت گیرد؛ نه اینکه بعد از رشد شهر، بهدنبال «الحاق» زیرساخت آبی باشیم.
از نگاه حکمرانی آب، مزیت مدل عربستان، وضوح نقش دولت در تنظیمگری و نقش بخش خصوصی در اجراست. این تجربه میتواند در قالب انتشار هدفمند اخبار حوزه آب، فراخوان شفاف برای سرمایهگذاری و قراردادهای مبتنی بر عملکرد، به همکاری پایدار بخش خصوصی در پروژههای آب شهری ایران منجر شود.
استرالیا و شهرهای مقاوم در برابر خشکسالی: بیمه اقلیمی برای شهرها
استرالیا یکی از شناختهشدهترین نمونههای جهان در مواجهه با بحران آب شهری است. گزارش تحلیلی وبسایت الف با عنوان «کشورهایی که بحران آب را چاره کردند / تجارب جهانی از استرالیا تا سنگاپور» توضیح میدهد که «خشکسالیهای شدید دهه ۲۰۰۰ استرالیا را به سمت مجموعهای از پروژههای بزرگ، از جمله شبکه انتقال آب جنوبشرق کوئینزلند با بیش از ۵۰۰ کیلومتر لولهگذاری، محدودیت برداشت در حوضه ماری–دارلینگ و احداث آبشیرینکن بزرگ ملبورن» سوق داد. این اعداد نشان میدهد که شهرهای استرالیا، مدیریت منابع آب را فقط در مقیاس شهر ندیدهاند، بلکه در قالب شبکهای منطقهای بازتعریف کردهاند.
این گزارش همچنین توضیح میدهد که استرالیا، در کنار زیرساخت سخت، از سیاستهای سختگیرانه مدیریت تقاضا استفاده کرده است؛ از جمله «اعمال محدودیتهای شدید بر مصرف خانگی در دورههای بحران، بهویژه در آبیاری فضای سبز و شستوشو». چنین سیاستهایی، در کنار اطلاعرسانی گسترده در قالب اخبار آب و کمپینهای عمومی، به شهروندان اجازه میدهد نقش خود را در امنیت آبی شهرشان ببینند.
از این تجربه برای شهرهای ایران میتوان چند اصل کلیدی استخراج کرد:
- پیوند دادن شهرها در مقیاس حوضه آبریز، بهجای رقابت شهرها برای دسترسی به منابع محدود.
- تبدیل الگوی «آب ارزان و بیحد» به الگوی «آب ارزشمند و مشروط» از طریق تعرفههای پلکانی و محدودیتهای دورهای، با حمایت هدفمند از اقشار کمدرآمد.
- استفاده از آبشیرینکنها بهعنوان مکمل استراتژیک برای امنیت آبی شهری، نه جایگزین بیقیدوشرط برای اصلاح مصرف و جلوگیری از اضافهبرداشت آبهای زیرزمینی.
شهرهای هوشمند و مدیریت پایدار آب: پیوند فناوری و حکمرانی
گزارش «شهرهای پیشرو در مدیریت پایدار آب» در سایت عصرایران به نقل از ایمنا تأکید میکند که «ظهور شهرهای هوشمند، شیوههای جدید مدیریت آب شهری را از طریق شبکههای حسگر پیشرفته برای پایش آنی سطوح آب و مدیریت آبهای سطحی شکل داده است». این گزارش، نمونههایی مانند سنفرانسیسکو، بنگلور و پکن را مثال میزند که با «الزام سیستمهای بازیافت آب غیرآشامیدنی در ساختمانهای جدید، استفاده از فاضلاب تصفیهشده برای آبیاری، شستوشوی خیابانها و مصارف صنعتی» توانستهاند فشار بر منابع آب شیرین را کاهش دهند.
این رویکرد، در بطن خود همان چیزی است که حکمرانی آب شهری آیندهنگر نیاز دارد:
- سنسورها و کنتورهای هوشمند برای پایش لحظهای مصرف و نشتی؛
- زیرساختهای سبز مانند سقفهای سبز، باغهای بارانی و سطوح نفوذپذیر برای کاهش رواناب؛
- الزام ضوابط ساختمانی برای نصب واحدهای تصفیه و بازچرخانی آب در مجتمعهای بزرگ؛
- انتشار شفاف دادهها در قالب داشبوردهای شهری و پوشش منظم در اخبار حوزه آب.
برای ایران، ترکیب این ابزارها میتواند در شهرهایی مثل تهران، اصفهان، مشهد، شیراز و تبریز، بخشی از پاسخ به بحران آب و سیلابهای شهری باشد؛ بهشرط آنکه سیاستگذاری بین مدیریت شهری، شرکتهای آب و برق، و نهادهای ملی مدیریت منابع آب هماهنگ شود.
تحلیل اختصاصی تیم Water Insight Hub – مرکز بینش آب ایران
در افق شهرسازی ایران، مفهوم شهرهای سازگار با آب دیگر یک انتخاب لوکس نیست؛ بلکه پیششرط امنیت آبی، تابآوری اقتصادی و حتی ثبات اجتماعی در دهههای آینده است. تجربه هلند، عربستان و استرالیا نشان میدهد که سه محور اصلی باید در قلب حکمرانی آب و برنامهریزی شهری ایران قرار گیرد: بازتعریف رابطه شهر با آب، تنوعبخشی به منابع و نهادسازی برای مدیریت منابع آب مبتنی بر داده.
نخست، شهرهای ایران باید از پارادایم «دفاع در برابر آب» به سمت «زندگی با آب» حرکت کنند. این یعنی طراحی شهرها بر مبنای پذیرش سیلابهای دورهای، ایجاد پارکهای سیلابی، آزادسازی بستر و حریم رودخانهها و ممانعت قاطع از ساختوساز در مسیر جریانهای طبیعی. الگوی «Room for the River» در هلند، بهروشنی نشان میدهد که میتوان بهجای بتنریزی بیشتر، با بازگرداندن فضا به رودخانه و استفاده از فناوری، بحران آب و سیلاب را به فرصتی برای ارتقای کیفیت زندگی شهری تبدیل کرد. برای مثال در حوضههای کرخه، کارون و زایندهرود، برنامهریزی جدی برای پارکهای سیلابی شهری و روستایی میتواند مستقیماً بر اخبار آب و اخبار مربوط به خسارات سیلاب در ایران اثر بگذارد.
دوم، تنوعبخشی به منابع آب شهری باید بهصورت نظاممند در طرحهای جامع و تفصیلی شهرها وارد شود. تجربه عربستان در توسعه گسترده آبشیرینکنها و هدفگذاری بازچرخانی ۷۰ درصد فاضلاب تا سال ۲۰۳۰ (بهنقل از Arab News) و تجربه استرالیا در ترکیب آبشیرینکنهای شهری با شبکههای انتقال منطقهای (بهنقل از گزارش الف) نشان میدهد که شهرهای بزرگ نمیتوانند فقط بر یک منبع (مثلاً آبهای زیرزمینی یا یک سد) متکی بمانند. در ایران نیز، شهرهایی چون اصفهان، کرمان، مشهد و یزد باید استراتژیهای ترکیبی شامل:
- کاهش تلفات شبکه (کاهش آبِ بدون درآمد)،
- توسعه بازچرخانی فاضلاب برای صنعت و فضای سبز،
- استفاده هدفمند از آبشیرینکنها،
را بهعنوان بخش ثابت حکمرانی آب شهری خود تعریف کنند و این جهتگیری را در اخبار حوزه آب و اسناد رسمی به افکار عمومی توضیح دهند.
سوم، بدون تحول نهادی و دادهمحور شدن مدیریت منابع آب، هیچیک از الگوهای فوق دوام نمیآورند. هم هلند و هم استرالیا نشان دادهاند که شبکههای حسگر، کنتورهای هوشمند، سامانههای هشدار سریع و داشبوردهای عمومی داده، جزء جداییناپذیر امنیت آبی شهری هستند. در ایران، تقویت نهاد تنظیمگر مستقل برای آب شهری، ایجاد پایگاه داده باز و قابلاعتماد، و اتصال این دادهها به نظام تصمیمگیری شهری و پوشش مستمر در اخبار آب، لازمه گذار از تصمیمگیریهای مقطعی و پروژهمحور به حکمرانی یکپارچه است.
نکته مهم دیگر این است که شهرهای سازگار با آب، فقط پروژههای سختافزاری نیستند؛ بلکه پروژههای اجتماعی و فرهنگیاند. بدون همراهی شهروندان، هیچ محدودیت مصرفی در دوره بحران آب پایدار نمیماند. تجربه استرالیا در محدودیتهای شدید مصرف خانگی و تجربه بنگلور و پکن در استفاده از فاضلاب تصفیهشده (بهنقل از گزارش عصرایران) نشان میدهد که پیوند سیاست، فناوری و فرهنگ، شرط موفقیت است. اینجاست که نقش رسانهها، بهویژه رسانههای تخصصی اخبار آب و پلتفرمهایی مانند مرکز بینش آب ایران برجسته میشود: تولید محتوا و تحلیل تخصصی، پیگیری سیاستها، افشای ناترازیها و معرفی راهحلهای فناورانه، میتواند افکار عمومی و تصمیمگیران را در مسیر اصلاح قرار دهد.
در نهایت، تیم تحلیلی مرکز بینش آب ایران بر این باور است که اگر شهرسازی ایران بخواهد از «الگوی توسعه خشکمحور» به سمت «الگوی توسعه آبمحور» حرکت کند، باید سه محور اخبار آب مستند، حکمرانی آب پاسخگو و مدیریت منابع آب مبتنی بر فناوری را همزمان تقویت کند. شهرهای سازگار با آب، آیندهای دور نیستند؛ بلکه ضرورتی فوری برای کاهش ریسک فرونشست، جلوگیری از مهاجرت اجباری و حفظ سرمایههای اقتصادی و اجتماعی کشور در دهههای پیشرو هستند.
سوالات متداول درباره شهرهای سازگار با آب و درسهای آن برای ایران
-
شهر سازگار با آب چیست و چه تفاوتی با شهر معمولی دارد؟
شهر سازگار با آب شهری است که کل نظام برنامهریزی، زیرساخت، معماری و فرهنگ مصرف آن بر مبنای پذیرش نوسانات آبی، سیلابها و خشکسالیها طراحی شده است. در چنین شهری، رودخانهها و آبراههها بهجای دفنشدن زیر بتن و تبدیلشدن به کانالهای بسته، بهعنوان ستون فقرات فضاهای شهری دیده میشوند. محلههای شناور یا نیمهشناور، پارکهای سیلابی، سقفهای سبز، شبکههای بازچرخانی فاضلاب و سیستمهای هشدار سریع، اجزای اصلی این نوع شهر هستند. تفاوت اصلی این است که در شهرهای سازگار، مدیریت منابع آب و حکمرانی آب در مرکز طرحهای توسعه شهری قرار دارد، درحالیکه در بسیاری از شهرهای معمولی، آب هنوز یک «ورودی بدیهی» تلقی میشود و فقط هنگام بحران آب به آن توجه میشود.
-
آیا الگوهای هلند، عربستان و استرالیا بهطور کامل در ایران قابلپیادهسازی هستند؟
نه، هیچ الگوی خارجی را نمیتوان «کپی–پیست» کرد. اما عناصر کلیدی این الگوها قابل ترجمه به شرایط ایران است. از هلند میتوان فلسفه «زندگی با آب»، استفاده از محلههای شناور و برنامههای شبیه «Room for the River» را برای دشتهای سیلابی و رودخانههای شهری ایران الهام گرفت. از عربستان میتوان مدل تأمین مالی مبتنی بر مشارکت عمومی–خصوصی، توسعه بازچرخانی فاضلاب و طراحی شهرهای ساحلی با اتکای ترکیبی به آبشیرینکن و مدیریت تقاضا را آموخت. از استرالیا نیز میتوان شبکههای انتقال منطقهای، محدودیتهای سخت مصرف در دوره بحران آب و مفهوم «بیمه اقلیمی» برای شهرها را اقتباس کرد. نکته کلیدی این است که این عناصر در چارچوب حکمرانی آب ملی و محلی ایران، بومیسازی و از طریق اخبار حوزه آب و گفتوگوی عمومی، شفاف به شهروندان توضیح داده شود.
-
شهرهای ایران از کجا باید برای تبدیلشدن به شهرهای سازگار با آب شروع کنند؟
بهصورت عملی، سه گام اول اهمیت بیشتری دارد:
- شناسایی ریسکهای اصلی امنیت آبی در هر شهر (کمبود منابع، سیلاب، فرونشست، آلودگی) با تکیه بر دادههای بهروز و انتشار عمومی آن در قالب اخبار آب و گزارشهای تحلیلی.
- اصلاح قوانین ساختوساز و طرحهای تفصیلی برای آزادسازی حریم رودخانهها، ایجاد پارکهای سیلابی و الزام به سیستمهای بازچرخانی آب در پروژههای بزرگ.
- آغاز پروژههای پایلوت (نمونه) در چند شهر منتخب، مانند ایجاد محورهای سبز–آبی، اجرای کنتورهای هوشمند و سامانههای هشدار سیلاب محلی، و ارزیابی دقیق نتایج. در این مسیر، همکاری نزدیک شهرداریها، شرکتهای آب، دانشگاهها و مراکز تخصصی مانند مرکز بینش آب ایران ضروری است تا تصمیمها بر مبنای دانش و تجربه جهانی گرفته شود.
-
نقش رسانهها و «اخبار آب» در تبدیل شهرها به شهرهای سازگار چیست؟
رسانهها با پوشش منظم و دقیق اخبار آب، میتوانند ریسکها و فرصتهای پنهان در نظام مدیریت منابع آب و حکمرانی آب را برای عموم و تصمیمگیران روشن کنند. وقتی دادههای واقعی در مورد مصرف، هدررفت، وضعیت سدها، کیفیت آب و هزینههای واقعی تأمین و توزیع منتشر شود، امکان گفتوگوی عمومی و مطالبهگری برای اصلاح سیاستها فراهم میشود. همچنین، معرفی نمونههای موفق جهانی در قالب اخبار حوزه آب (مانند محلههای شناور هلند، پروژههای PPP در عربستان یا شبکههای منطقهای استرالیا) میتواند الهامبخش مدیران شهری باشد. رسانههای تخصصی مثل مرکز بینش آب ایران، با تولید گزارشهای تحلیلی و مستند، حلقه اتصال بین داده، سیاست و افکار عمومی را تقویت میکنند.