آیا تجربه سیل و خشکسالی مردم را طرفدار سیاستهای اقلیمی میکند؟ تحلیلی بر دادههای جهانی
مقدمه
در جهان امروز، بحران آب و تغییرات اقلیمی دیگر مفاهیمی انتزاعی نیستند؛ بلکه واقعیتهایی ملموساند که زندگی روزمره میلیونها نفر را تحت تأثیر قرار دادهاند. مطالعه جدیدی که در مجله معتبر نیچر منتشر شده است، به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه تجربه مستقیم رویدادهای آبوهوایی فرین (مانند سیلهای ویرانگر، خشکسالیهای طولانی و موجهای گرما) میتواند بر نگرش عمومی نسبت به سیاستهای اقلیمی تأثیر بگذارد. برای متخصصان و سیاستگذاران، درک این مکانیزم روانشناختی و اجتماعی بسیار حیاتی است، زیرا میتواند مسیر را برای حکمرانی آب موثرتر و پذیرش عمومی فناوری آب هموار سازد. در این گزارش، مرکز بینش آب ایران با تحلیل دقیق این پژوهش، به واکاوی پیامدهای آن برای مدیریت منابع آب در ایران و جهان میپردازد. این یافتهها نشان میدهد که آگاهیبخشی درباره ارتباط بین بلایای طبیعی و تغییر اقلیم، کلید اصلی جلب حمایت عمومی است.
نکات کلیدی پژوهش
- تجربه رویدادهای آبوهوایی شدید به تنهایی لزوماً باعث افزایش حمایت از سیاستهای اقلیمی نمیشود، مگر اینکه این رویدادها مستقیماً به تغییرات اقلیمی نسبت داده شوند.
- نقش رسانهها و اخبار حوزه آب در ایجاد پیوند ذهنی میان بلایای طبیعی و تغییر اقلیم بسیار تعیینکننده است.
- تفاوتهای منطقهای و فرهنگی در نحوه تفسیر رویدادهای فرین وجود دارد که باید در استراتژیهای مدیریت منابع آب لحاظ شود.
- افزایش آگاهی عمومی میتواند بستر لازم برای سرمایهگذاری در نوآوری و زیرساختهای تابآور را فراهم کند.
ادراک عمومی از بلایای طبیعی و نقش آن در سیاستگذاری آب
درک چگونگی شکلگیری افکار عمومی در مواجهه با پدیدههای طبیعی، یکی از چالشهای اصلی در مدیریت منابع آب مدرن است. مقاله منتشر شده در نیچر با عنوان «اسناد رویدادهای آبوهوایی فرین حمایت از سیاستهای اقلیمی را در سراسر جهان پیشبینی میکند»، نشان میدهد که صرفِ وقوع یک فاجعه، مانند سیل یا خشکسالی، تضمینکننده تغییر رفتار یا حمایت سیاسی نیست. نکته ظریف و حیاتی اینجاست که افراد باید بتوانند بین آن رویداد خاص و پدیده کلان تغییر اقلیم، یک رابطه علت و معلولی برقرار کنند.
این یافته برای فعالان حوزه اخبار آب و سیاستگذاران بسیار حائز اهمیت است. اگر مردم سیل را تنها یک “قهر طبیعت” یا “اتفاقی تصادفی” بدانند، احتمالا حمایتی از سیاستهای پرهزینه کاهش انتشار کربن یا سرمایهگذاری در فناوری آب نخواهند کرد. اما اگر دریابند که شدت و تواتر این سیلها ناشی از تغییرات اقلیمی دستساز بشر است، تمایل بیشتری برای حمایت از اقدامات پیشگیرانه و اصلاحی نشان میدهند. بنابراین، حکمرانی آب موفق نیازمند یک استراتژی ارتباطی قوی است که بتواند این حلقههای مفقوده را برای عموم مردم آشکار سازد.
اخبار حوزه آب به عنوان کاتالیزور تغییر رفتار
نقش رسانهها و پلتفرمهای تخصصی مانند مرکز بینش آب ایران در اینجا برجسته میشود. پژوهش مذکور تاکید میکند که “انتساب” (Attribution) کلید ماجراست. زمانی که اخبار حوزه آب به شکلی دقیق و علمی، رویدادهای فرین را تحلیل کرده و سهم تغییر اقلیم در وقوع آنها را مشخص میکنند، در واقع در حال ساختن بستری برای پذیرش سیاستهای سختگیرانهتر هستند. این سیاستها میتواند شامل محدودیتهای برداشت آب، تغییر الگوی کشت، یا افزایش تعرفهها برای نوسازی زیرساختها باشد.
در بسیاری از نقاط جهان، از جمله ایران که با بحران آب جدی روبروست، فاصله معناداری بین وقوع بلایا و درک عمومی از ریشههای آن وجود دارد. مدیریت منابع آب بدون همراهی افکار عمومی تقریبا غیرممکن است. وقتی کشاورزان یا شهروندان متوجه شوند که خشکسالی فعلی یک نوسان طبیعی نیست، بلکه نتیجه الگوهای تغییر یافته اقلیمی است، احتمالا پذیرش بیشتری نسبت به فناوری آب جدید مانند سیستمهای آبیاری هوشمند یا بازچرخانی فاضلاب خواهند داشت. رسانهها باید فراتر از گزارش صرفِ خسارات بروند و به تحلیل ریشهای بپردازند.
ضرورت تلفیق علوم اجتماعی با مهندسی و فناوری آب
یکی دیگر از ابعاد مهم این پژوهش، لزوم نگاه چندوجهی به مسائل آب است. تا دیروز، راهکارهای مقابله با سیل و خشکسالی عمدتاً بر فناوری مهندسی، سدسازی و انتقال آب متمرکز بود. اما یافتههای جدید نشان میدهد که علوم اجتماعی و روانشناسی شناختی نیز باید وارد معادله شوند. نوآوری در حوزه آب تنها محدود به ساخت غشاهای تصفیه نانو یا سنسورهای هوشمند نیست؛ بلکه نوآوری در نحوه تعامل با جامعه و جلب مشارکت آنها نیز حیاتی است.
اگر بهترین فناوری آب جهان را هم در اختیار داشته باشیم اما جامعه نسبت به ضرورت استفاده از آن توجیه نباشد، پروژه شکست خواهد خورد. حکمرانی آب مطلوب در قرن بیست و یکم، ترکیبی از مهندسی هیدرولیک و مهندسی اجتماعی است. سیاستگذاران باید بدانند که حمایت از بودجههای کلان برای پروژههای سازگاری با کمآبی، مستقیماً به درک مردم از ارتباط بین رنجهای ناشی از آبوهوا و سیاستهای کلان بستگی دارد.
تحلیل اختصاصی تیم Water Insight Hub – مرکز بینش آب ایران
تیم تحلیلی مرکز بینش آب ایران با بررسی دقیق مقاله مذکور، معتقد است که یافتههای این پژوهش برای کشوری مانند ایران که در خط مقدم تغییرات اقلیمی قرار دارد، پیامدهای استراتژیک بسیار مهمی دارد. برخلاف بسیاری از تحلیلها که صرفاً بر جنبههای فیزیکی بحران آب تمرکز دارند، ما معتقدیم گلوگاه اصلی در ایران، “شکاف ادراکی” است. در ایران، ما مرتباً با سیلهای ناگهانی در جنوب و خشکسالیهای فرسایشی در فلات مرکزی مواجه هستیم. اما آیا بدنه اجتماعی و حتی بخشی از بدنه مدیریتی، این وقایع را به عنوان سیگنالهایی برای تغییر بنیادین در مدیریت منابع آب میپذیرند؟ پاسخ متاسفانه همیشه مثبت نیست.
تحلیل ما در مرکز بینش آب ایران نشان میدهد که راهکار خروج از این بنبست، تمرکز زدایی از راهکارهای سازهای صرف و حرکت به سمت “راهکارهای مبتنی بر آگاهی و فناوری” است. به طور مشخص، ما نیازمند سرمایهگذاری سریع و گسترده در فناوری آب نوین هستیم، اما نه فقط برای تامین آب. فناوریهایی نظیر سامانههای پیشرفته تصفیه فاضلاب صنعتی، نمکزدایی با راندمان بالا و روشهای نوین استحصال آب از رطوبت، باید به عنوان نمادهای سازگاری با اقلیم جدید معرفی شوند. وقتی مردم ببینند که فناوری پاسخی عملی به چالشهایی است که خودشان تجربه کردهاند (مثل قطعی آب یا کیفیت پایین آب شرب)، حمایت آنها از سیاستهای کلان حکمرانی آب افزایش مییابد. این پژوهش تایید میکند که درد ناشی از بلایا اگر با درک علت همراه شود، محرک تغییر است.
علاوه بر این، مدیریت منابع آب در ایران نیازمند عبور از رویکردهای سنتی و پذیرش نوآوری در تمامی سطوح است. چالش مدیریتی اصلی ما این است که تصمیمگیران غالباً منتظر وقوع بحران میمانند تا اقدام کنند. اما بر اساس تحلیل مقاله نیچر، باید از فاز واکنشی به فاز پیشگیرانه حرکت کنیم. این یعنی استفاده از دادههای بزرگ (Big Data) و هوش مصنوعی برای پیشبینی دقیقتر رویدادهای فرین و اطلاعرسانی شفاف به مردم. اخبار حوزه آب نباید سانسور یا تعدیل شود؛ واقعیت عریان تغییر اقلیم، هرچند تلخ، بهترین موتور محرک برای ایجاد وفاق ملی بر سر مسائل آب است. ما در مرکز بینش آب ایران بر این باوریم که پیوند دادن فناوری آب با سیاستهای شفاف رسانهای، تنها راه عبور ایمن از دهههای پرچالش پیشرو است. توسعه اکوسیستم نوآوری در صنعت آب، بدون حمایت افکار عمومی که ناشی از درک صحیح خطرات اقلیمی است، پایدار نخواهد ماند.
«ایجاد ارتباط ذهنی شفاف میان رویدادهای حدی آبوهوایی و تغییرات اقلیمی، قدرتمندترین ابزار برای بسیج منابع ملی در جهت حل بحران آب است.»
سوالات متداول
۱. چرا تجربه سیل یا خشکسالی به تنهایی باعث حمایت مردم از سیاستهای اقلیمی نمیشود؟
بر اساس پژوهشهای اخیر، صرفِ تجربه کردن یک بلای طبیعی کافی نیست زیرا افراد ممکن است آن را یک اتفاق تصادفی یا طبیعی تلقی کنند. برای اینکه این تجربه به حمایت سیاسی تبدیل شود، افراد باید از طریق آموزش و اخبار حوزه آب صحیح، درک کنند که این رویداد ناشی از تغییرات اقلیمی دستساز بشر است (Attribution). وقتی این ارتباط علت و معلولی در ذهن شکل بگیرد، انگیزه برای حمایت از اقداماتی نظیر کاهش مصرف سوختهای فسیلی یا سرمایهگذاری در مدیریت منابع آب افزایش مییابد.
۲. نقش فناوری آب در کاهش اثرات رویدادهای فرین چیست؟
فناوری آب نقش دوگانهای ایفا میکند. اولاً، ابزارهای پیشبینی و مدلسازی به مدیران کمک میکنند تا قبل از وقوع سیل یا خشکسالی آمادگی لازم را کسب کنند. ثانیاً، فناوریهای نوین مانند بازچرخانی آب، شیرینسازی آب دریا با انرژیهای تجدیدپذیر و سیستمهای آبیاری دقیق، تابآوری جوامع را در برابر کمآبی افزایش میدهند. استفاده از نوآوری در این حوزه باعث میشود که حتی در شرایط سخت اقلیمی، امنیت آبی تا حد زیادی حفظ شود و خسارات ناشی از بحران آب به حداقل برسد.
۳. چگونه میتوان حمایت عمومی را برای پروژههای گرانقیمت مدیریت منابع آب جلب کرد؟
کلید جلب حمایت عمومی، شفافیت و آگاهیبخشی است. مردم باید بدانند که هزینه نکردن برای زیرساختها امروز، منجر به خسارات بسیار سنگینتر در آینده خواهد شد. با استفاده از دادههای علمی و تحلیلهای دقیق که توسط مراکزی مانند مرکز بینش آب ایران ارائه میشود، میتوان نشان داد که چگونه تغییر اقلیم الگوهای بارش را برهم زده است. وقتی مردم متوجه شوند که پروژههای فناوری آب مستقیماً از زندگی و معیشت آنها در برابر خشم طبیعت محافظت میکند، تمایل بیشتری برای پرداخت هزینهها یا پذیرش سختیهای کوتاهمدت خواهند داشت.
۴. آیا تفاوتهای فرهنگی بر نحوه درک اخبار حوزه آب و بلایای طبیعی موثر است؟
بله، کاملاً. فرهنگ، باورهای مذهبی و سطح اعتماد به دولتها نقش مهمی در نحوه تفسیر بلایای طبیعی دارد. در برخی فرهنگها ممکن است بلایا به عنوان سرنوشت یا مجازات الهی تفسیر شوند که این امر میتواند مانع از پذیرش راهکارهای علمی شود. حکمرانی آب هوشمند باید این تفاوتهای فرهنگی را بشناسد و پیامهای خود را متناسب با بافت اجتماعی هر منطقه طراحی کند. اخبار آب باید به زبانی بیان شود که با ارزشهای محلی همخوانی داشته باشد تا بتواند اثرگذار واقع شود.
۵. مهمترین چالش ایران در مواجهه با ارتباط بین تغییر اقلیم و بحران آب چیست؟
مهمترین چالش، غلبه بر تفکر کوتاه مدت و بخشینگری است. در ایران اغلب بر حل مشکلات فوری تمرکز میشود و برنامهریزی بلندمدت برای سازگاری با اقلیم نادیده گرفته میشود. علاوه بر این، نیاز شدیدی به ورود فناوری و دانش روز دنیا و بومیسازی آن وجود دارد. چالش دیگر، ایجاد اعتماد عمومی است؛ مردم باید مطمئن شوند که سیاستهای مدیریت منابع آب عادلانه و مبتنی بر نظرات کارشناسی است، نه منافع سیاسی یا منطقهای.
منبع
Extreme weather event attribution predicts climate policy support across the world